یه بار ما یه هندونه خریدیم
در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه!
که آخرش هم شد.فرداش رفتگر محلمون در زد و
گفت:اگه دیگه بااین پوست هندونه کاری ندارین من
ببرمش.
[ یکشنبه 92/6/3 ] [ 4:44 عصر ] [ محمد فروردین ]
آخرین مطالبپیوندهاسایت آوازکطراح قالب: آوازک |
یه بار ما یه هندونه خریدیم
در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه! که آخرش هم شد.فرداش رفتگر محلمون در زد و
گفت:اگه دیگه بااین پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش. [ یکشنبه 92/6/3 ] [ 4:44 عصر ] [ محمد فروردین ]
|
درباره وبلاگآرشیو ماهانهبرچسبهای وبلینک های ویژهدیگر امکاناتبازدید امروز: 28 بازدید دیروز: 19 کل بازدیدها: 104988 |
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |